عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684631 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25937 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21339 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14726 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13224 |
شلوار جاستین بیبر | 12297 |
اسیر عشق | 10168 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9498 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
شماره خدا
الو ... الو... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونه خدا نیست؟؟؟؟
پس چرا کسی جواب نمیده؟
یهو یه صدای مهربون! مثل اینکه صدای یه فرشتس ، بله با کی کار داری کوچولو؟
خدا هست؟ امشب باهاش قرار داشتم... قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من میشنوم . کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟ من با خدا کار دارم ...
هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟
فرشته ساکت بود ، بعد از مکثی نه چندان طولانی :
نه خدا خیلی دوستت داره مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید!
و با همان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛
بگو زیبا بگو، هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..
دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:
خدا جون خدای مهربون، خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...
چرا؟این مخالف تقدیره چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ، ده تا دوستت دارم .
اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟ نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟
مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم مگه ما باهم دوست نیستیم؟
پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟
مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:
آدم ، محبوب ترین مخلوق من ...چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه...
کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند...
تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت !
کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند . دنیا برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی ...
کودک کنار گوشی تلفن، درحالی که لبخند برلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت!
نظرات شما عزیزان:
ممنون
پاسخ:خواهش
انسان توي بچگي خدا را باحس ميكنه اما باور نميكنه پس من ترجيح ميدم بزرگ بشم اما عاقلانه و با همون خلوص بچگي بزرگ بشم تا اين بار خدا رو باور كنم و ايمان رو بارور تر
پاسخ:حالا حتما باید مو شکافیش کنی قضیه رو!!!!....
WoO0OOo0oO0O0oOoo0o0O0O0o0W
چقـــــــــــــــــــــــــد قشنگ بووووووود
وِری وِری وِری نایس
بیگـــــــــ لایک
پاسخ:فدات جیگرم
پاسخ:خواهش
پاسخ:باشه برادر چرا که نه....بهتون سرمیزنم
پاسخ:فدات عزیزم
ابجی میشه از خدا بخوای که من رو به کوچکی برسونه....
واقعا جالب بود....
پاسخ:باشه حالا تا با خدا یه صحبتی کنم بینم چی میشه!هههه
این شعرم از خودم در کردم نوشتم
انان که عاشقان خدایند به راستی که
ز ادمیان جدایند
پاسخ:اره کپی کردم....اسکل منظورشون اینه که مطلب خوبی رو انتخاب کردم و گذاشتم.....اصن به تو چ!!!! دلت پس گردنی میخاد!
پاسخ:ممنون از تشکرت.
پاسخ:اوهـــــــــــــــــــــــــــــوم...
درمورد اون دختره نوشادی من بهش محبت کردم فایلو دادم اگه احترام خودشو نگه میداشت الان از نو فایل رو داشت بدون لیاقت نداشته خدا ازش گرفته خب خدایی چرا باید از کامپیوترش حذف میشد؟حقشه .کسی لیاقت نداره خودخاههه همون بهتر دستش خالی باشه.
پاسخ:قربونت اجی ... خوشحالم که خوشت اومده... نمیدونم بخدا اجی میترسم فایل رو پیدا کنه اونوقت سر منه بدبخت بی کلاه بمونه... البته مژده هم میخاست واسش بیاره! چی بگم والا...ایشاله که من لیاقت داشته باشم...نه لیاقت داشتن پروژه رو آ.... لیاقت داشتن دوست خوبی مث تورو...ممنونم عزیزم
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : چهار شنبه 22 آبان 1392 |
برچسب ها : خدا,الو,صحبت کودک با خدا,الو خدا, |
|